وبلاگ شخصی من
وبلاگ وحید جنتی

دانلود سخنرانی های استاد رائفی پور در هیئت روضه العباس(ع) کرمان(۲۴ و ۲۵آذر۹۲) با لینک مستقیم

دانلود صوت ۲۴آذر با لینک مستقیم و حجم ۱۳ کگابایت

دانلود صوت ۲۵آذر با لینک مستقیم و حجم ۱۳ کگابایت

 

اللهم عجل لولیک الفرج

منبع:فاراقلیط

ستاد اخلاق و فتاوای عجیب جنسی وهابیت کیست؟

Posted: 16 Dec 2013 03:05 PM PST

مهمترین شاگرد ابن تیمیه، سرچشمه خباثتهای وهابیان و دشمن امیرالمومنین علیه السلام، ابن جوزی شمس الدین محمد بن أبی بکر بن أیوب بن سعد بن حَریز روز هفتم رجب سال ۶۹۱ هـ.ق منطقه «زُرع» در فاصله ۹۶ کیلومتری دمشق به دنیا آمد. او به ابن قَیِّم جوزیة شهرت دارد. به این علت ‌که پدر او سرپرست و قیّم مدرسه جوزیه بود.

ابن قیم در اواخر قرن هفتم و نیمۀ اول قرن هشتم هجری در شام می زیست. قرن هفتم، قرن هجوم ویانگر لشکریان مغول بهجهان اسلام بود. درست سی و پنج سال پیش از تولد ابن قیم، یعنی در ۶۵۶ ق، بغداد به دست هلاکوخان سقوط کرد، المستعصم بالله آخرین خلیفۀ عباسی کشته شد و بدین ترتیب سلسله عباسی خاتمه یافت.
 

شاگرد و مدافع‌ ابن‌ تیمیه‌ بی‌شک‌ ابن‌ قیم‌ جوزی است‌ که‌ در همه اقوال‌ و عقاید تابع‌ و حامی‌ بی‌چون‌ و چرای‌ او بود و نشر و بسط عقاید ابن‌ تیمیه‌ را در زمان‌ حیات‌ او و پس‌ از مرگ‌ او بر عهده‌ داشت‌ و به‌ همین‌ سبب‌ او را تازیانه‌ زدند و سوار بر شتر در شهر گرداندند و با ابن‌ تیمیه‌ در قلعه دمشق‌ زندانی‌ کردند.

او از ۷۱۲ق‌/۱۳۱۲م‌ تا سال‌ مرگ‌ ابن‌ تیمیه‌ ملازم‌ او بود و با مخالفان‌ او درافتاد. از این‌ رو نام‌ او همیشه‌ با نام‌ استادش‌ قرین‌ است‌.

اساتید و شاگردان

او از محضر اساتید متعددی استفاده برد که در بین آنها افرادی مانند ذهبی، مزی و ابن تیمیه قرار دارند که مهمترین آنها ابن تیمیه است سرچشمه  جریان وهابیت است. استادان ابن قیم معلمانی چون شهاب نابلسى، تقى الدین سلیمان، ابو بکر بن عبد الدائم، عیسى مطعم، اسماعیل بن مکتوم، فاطمة بنت جوهر دانش آموخت، ادبیات را نزد ابو الفتح بعلى و مجد الدین تونسى و فقه و اصول را از صفى الدین هندى و ابن تیمیة و اسماعیل بن محمد حرانى فرا گرفت.

ولى بیشترین تأثیر را در آراى فقهى و کلامى از ابن تیمیة پذیرفت. چنانکه در ۲۱ سالگى هنگام بازگشت ابن تیمیه از مصر تا پایان عمر به مدت ۱۶ سال ملازمش بود. و به دفاع از نظریات او مى‏پرداخت‏ . ابن جوزی را اصلی‌ترین شاگرد ابن تیمیه و رئیس شاگردانش نامیده‌اند. 
 
مهمترین شاگردان ابن قیم عبارتند از: عبد الرحمن بن رجب بغدادى، اسماعیل بن عمر بن کثیر( ابن کثیر مفسر)، محمد بن عبد القادر محى الدین نابلسى و فرزندانش ابراهیم و شرف الدین عبد الله .

کارها و فعالیتهای ابن قیم جوزی

می توان کارها و فعالیت های وی را از خلال کتبی که در مورد زندگی وی نوشته شده به چهار دسته تقسیم کرد:

۱- امامت در مدرسه جوزیه

۲- تدریس در مدرسه صدریه و جاهای دیگر

۳- متصدی شدن امور استفتاء

۴- تألیف کتب

آثار و کتابها

برای ابن قیم جوزیه، بیش از ۹۸ اثر ذکر شده که از میان آن ها می توان موارد زیر را بر شمرد:

۱٫ الصواعق المرسله،
 ۲٫ زادالمعاد،
 ۳٫مفتاح دار السعاده و منثور و لایة العلم و الارادة،
 ۴٫مدارج الساکین،
 ۵٫ الکافیه الشافیة فی النحو،
 ۶٫ الکافیه الشافیه فی الانتصار للفرقه الناجیه،
 ۷٫ الکلم الطیب و العمل الصالح،
 ۸٫ الکلام علی مسأله السماع،
 ۹٫ هدایه الجباری فی أجوبة الیهو و النصاری،
 ۱۰٫ المنار المنیف فی الصحیح و الضعیف،
 ۱۱٫ اعلام الموقعین عن رب العالمین،
 ۱۲٫ الفروسیة،
 ۱۳٫ طریق الهجرتین و باب السعادتین،
 ۱۴٫ الطرق الحکمیة،
 ۱۵٫ ذم الهوی،
 ۱۶٫ اعانة اللهفان من مصاید الشیطان،
 ۱۷٫ الجواب الکافی لمن سأل عن الدواء الشافی (أو الداء و الدواء)،
 ۱۸٫ بدائع الفوائد،
 ۱۹٫ الروح.

فلسفی اندیشیدن در خصوص شرع و اصول دین یکی از سنتهای فکری روزگار ابن قیم بود که وی با آن درگیر شده و آن را یک سنت فکری غیر دینی تلقی کرده بود و برخوردی سطحی با فلسفه و فیلسوفانی چون فارابی، ابن سینا، محمدبن زکریای رازی و به ویژه خواجه نصیر الدین طوسی داشت.

ابن قیم که با شبهات ابلیس از طریق نظرات شهرستانی آشنا شده بود می پنداشت که بسیاری از اندیشه های فلسفی و آراء مذاهب از شبهات مذکور برخواسته است گرچه ابن قیم از میان علمای یونان سقراط را موحد می دانست و او را آشنا به صفات خداوند و معتقد به معاد می شناساند و افلاطون را که به انکار عبادت بت ها پرداخته و به حدوث عالم قائل بوده را تأیید می کند اما از آنجا که عقلیات یونانی را رد می کند بیشتر نظر به ارسطو دارد ، به نظر ابن قیم ارسطو عالم را قدیم دانسته و دیگر فلاسفه را فریفته است.

او بیشتر فیلسوفانی را که به سخنان ارسطو اعتنا کرده و وی را معلم اول خوانده و منطقش را میزان استدلال عقلی دانسته اند از جمله ی ملاحده می خواند.

یک تذکر مهم

پیش از این در مقالات قبل گفته بودیم وهابیان تمام افکار و فتاوای خود را بیش از هرکس دیگر تحت تاثبر ابن تیمیه و ابن قیم صادر می کنند. پس فتاوای عجیب بخصوص جنسی را که از این پس خواهیم دید در واقع باید نتیجه آراء عجیب این دو بدانیم.

باورها و بدعتهای شاگرد ابن تیمیه

او سفر کردن برای زیارت قبر پیامبران را جایز نمی‌دانست و همچنین اجتماع در کنار قبور پیامبران و اولیای الهی را کاری مشرکانه خوانده و می گفت: این کار مفاسد متعددی دارد که عبارت است از: نماز خواندن به سمت قبر و طواف کردن در اطراف قبر و بوسیدن آن و کمک طلبیدن از آنها و درخواست روزی و عافیت و پرداخت شدن قرض‌ها و برطرف شدن گرفتاری‌ها است! این‌ها خواسته‌هایی است که بت‌پرستان از بت‌هایشان طلب می‌کردند.

که این مطلب خلاف صریح آیه قرآن است که می فرماید تنها کافران از اهل قبور مایوس می شوند:

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ کَما یَئِسَ الْکُفَّارُ مِنْ أَصْحابِ الْقُبُورِ (سوره ممتحنه ،آیه۱۳)

یا این آیه ها که شهدا زنده اند:

وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ (سوره بقره،آیه۱۵۴)

وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ (سوره آل عمران،آیه۱۶۹)

او طی سفری که به قدس شریف داشت، بر بالای منبر مشغول موعظه مردم شد و گفت: من الآن به وطن خود برمی‌گردم و به زیارت قبر حضرت ابراهیم نمی‌روم. همچنین در نابلس همین موضوع را مطرح کرد و گفت: من به زیارت پیامبر نخواهم رفت.

تخریب بنای قبور صرفا اولیای خدا

وهابیان پلید به استناد این بدعت او بقیع و دیگر اماکن مقدسه را ویران کردند که می گفت: مشاهدی که بر روی قبرها بنا شده، از موارد شرک است و باید تخریب شود و جایز نیست حتی یک روز آنها را باقی گذاشت.
 


وهابیان پلید به استناد این بدعت او بقیع و دیگر اماکن مقدسه را ویران کردند که می گفت:
مشاهدی که بر روی قبرها بنا شده، از موارد شرک است و باید تخریب شود و جایز نیست حتی یک روز آنها را باقی گذاشت.

جالب اینجاست که این روزها تروریست های اموی ایام زیادی است که حمص را در اختیار دارند. همان شهری که معروف است به مدینه الخالد بن ولید. اما هیچ تعرضی و اشکالی به قبر خالد بن ولید نکرده اند. 
 


قبر خالد بن ولید

 

 
دشمنی با امیر المومنین علیه السلام

ابن قیم همانند ابن تیمیه، به دشمنی و انکار فضایل امام علی علیه السلام می پرداخت و مدعی بود: حدیث‌هایی که رافضی‌ها (شیعیان) درباره علی بن ابی طالب جعل کرده‌اند آن قدر زیاد است که قابل شمارش نیست. سپس از قول ابو یَعلی خلیلی نقل می‌کند که شیعیان در فضیلت علی بن ابی طالب و اهل بیت سیصد هزار حدیث جعل کرده‌اند.

 

وحشی گری وهابیان و کشتار۲۶۰ بیمار و پزشک یمنی دربیمارستان حوثی ها

ابن قیم، در کتاب جلاء الافهام،وقتی قضیه مباهله را نقل می کند،نام امام علی علیه السلام را حذف می کند، با اینکه اجماع علمای اسلام،از شیعه و سنی، اتفاق دارند که یکی از کسانی که همراه حضرت رسول صلی الله علیه و آله در قضیه مباهله بود،علی علیه السلام بود،همراه حسن و حسین(علیهما السلام) و فاطمه(علیها السلام). 
 

زهد و عبادت ابن قیم

شاگردش ابن رجب در مورد وی می گوید: ابن قیم عابدی شب زنده دار بود که نمازهایی به منتهای اطالت می خواند و شیفته ذکر خداوند شده و به آن انس گرفته بود. محبت و انابه و استغفار و اظهار افتقار به درگاه خداوند و خود را سر شکسته دیدن در مقابلش و دوری گزیدن از موانع عبودیت وی، از چیزهایی بود که در قلب ابن قیم جای گرفته بود، هیچ کس را همانند وی ندیدم و شگرف اندیش تر از او را هرگز مشاهده ننمودم.
 

سجده بر… نفر جلو در مکتب وهابیت!!!

ابن حجر عسقلانی می گوید: هنگامی که علامه ابن قیم نماز صبح را می خواند در همان مکان می ماند و به ذکر و یاد خدا مشغول می شد تا اینکه موقع نماز ظهر فرا می رسید و می گفت: این صبحانه من است که اگر آن را انجام ندهم نیرو و قوای بدنم ساقط می شود و می فرمود: انسان بوسیله صبر و فقر به درجه  امامت در دین دست می یابد و کسی که می خواهد راه خدایی را بپیماید باید دارای همتی عالی باشد که باعث رشد و ترقی اش شود، و همچنین باید دارای علمی باشد که او را به راه راست هدایت کند.

و اینجاست که باید گفت:
نماز بی ولای او عبادتیست بی وضو
به منکر علی(علیه السلام) بگو نماز خود قضا  کند

 

نماز جماعت مختلط با امام جماعت زن
نتیجه دوری از مکتب اهل بیت علیهم السلام

نظر علمای اهل سنت درباره ابن قیم جوزی و وهابیت

ابن قیم نیز مانند استادش مورد انتقاد و طعن علمای اهل سنت قرار گرفته است. ابن حجر هیتمی درباره او و استادش می‌گوید: «مبادا به چیزهایی که در کتاب‌های ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم جوزی و دیگرانی که پیرو هوای نفس خود هستند و خداوند آنها را گمراه ساخته و قلبشان را مهر زده و چشمشان را پوشانده، گوش کنی». سپس آنها را ملحدی می‌نامد که از دین خارج شده‌اند.

ابن قیم جوزی از طرف شمس الدین مالکی محکوم به کفر و اعدام شده بود لکن ابن قیم به او می‌گوید، قاضی حنبلی توبه و اسلامم را پذیرفته و مرا محقون الدم شمرده است. قاضی مالکی بعد از این اظهارات ابن قیم، او را شلاق زده و بر الاغ سوارش نموده و در خیابان‌ها می‌گرداند.

 

شیخ جمیل صدقی زهاوی در باره  وهابیت گفته:

خداوند وهابیت را بکشد، زیرا این فرقه به خود جرأت داده که همه مسلمین را تکفیر کند گویا همّ و هدف بزرگ آن فقط تکفیر نمودن است و بس. می‌بینید که وهابیان کسانی را که توسط پیامبر به خداوند متوسل می‌شود تکفیر نموده‌اند.

این عالم اهل سنت کتابی به نام «الفجر الصادق فی الرد علی منکری التوسل و الکرامات و الخوارق» در رد وهابیت نوشته است.

زینی دحلان مفتی مکه می‌گوید که سید عبد الرحمن اهدل مفتی زبید می‌گفت:

هیچ نیازی به تالیف کتاب در ردّ وهابیت دیده نمی‌شود زیرا در ردّ آنان همین سخن پیامبر که فرمود «سیماهم التحلیق» یعنی چهره و علامت آنان این است که موی سرش را می‌تراشند، کفایت می‌کند. زیرا محمد بن عبد الوهاب دستور داده است که پیروان او سرشان را بتراشند.

شیخ خالد بغدادی می‌گوید: اگر کتاب‌های وهابی‌ها را به دقت مطالعه کنیم در می‌یابیم که مانند کتاب‌های لا مذهب‌ها سعی دارند که با افکار باطله‌شان مسلمانان را مورد خدعه قرار داده و آنان را گمراه کنند.

 

ابن قیم جوزی معترف است که انبیاء نزدیکترین وسیله برای قرب به خداوند هستند!!!
 

 

 دشمنی با تشیع و عالم بزرگ شیعی

ابن تیمیه که سخت از نابودی حکومت فاسد عباسی ناراحت بوده درباره نقش خواجه نصیرالدین طوسی در سقوط بغداد در مجموع الرسائل می‌نویسد:
تاتاران بر کشورهای اسلامی یورش نبردند و خلیفه بغداد و دیگر فرمانروایان اسلامی را نکشتند جز با کمک و پشتیبانی ملحدان (اسماعیلی) و کارگردان این [رویدادها] همانا وزیر آنان نصیرالدین طوسی در الموت بود. او بود که دستور کشتن خلیفه و از میان بردن حکومت وی را صادر کرد.

ابن تیمیه با بی شرمی تمام هرآنچه که لایق خود بود را در مورد این عالم بزرگ نوشته و در کتاب مشهورش منهاج السنه به دروغ می‌نویسد:
او آدم بی مبالاتی در دین بود، شعائر اسلامی را مراعات نمی‌کرد، مرتکب فواحش می‌شد، نماز نمی‌خواند و در ماه رمضان شراب و مسکرات می‌نوشید و زنا می‌کرد.!!!

 

جریان تکفیرىِ خبیث

ابن قیم هم در کتاب اغاثه اللهفان راه پر از فریب استادش را پیموده و می‌نویسد:
هنگامی که فرصت به سراغ ملحدان و حامی شرک و کفر… نصیرالدین … آمد وی از پیرامون پیامبر [خدا] و مؤمنان به کیش او انتقام گرفت. آری او مسلمانان را از دم شمشیر گذراند… و خلیفه را بکشت.

ابن قیم جوزی، خواجه را با الفاظ رکیکی به باد اتهام و دشنام می‌گیرد درباره وی می‌گوید: «او منکر معاد و تعلیم دهنده سحر بود و بت‌ها را عبادت می‌کرد».

 

اعتراف وعصبانیت وهابیون از گسترش مکتب اهل بیت(ع) در دنیا

فتواهای عجیب جنسی+۱۸!!!

ابن قیم جوزی می گوید: اگر زنی شوهر نداشت و شهوت بر وی غلبه کرد بعضی از فقیهان ما گفته اند می تواند از آلت مصنوعی استفاده نماید. !!!!(بدائع الفوائد لابن قیم الجوزیة/ ج۴/ ص۹۰۵٫)

بر همین منوال ابن حزم اندلسى مى‌نویسد:
اما زنا: مالکى‌ها (زن بى‌شوهرى را) که حامله شده، حد مى‌زنند؛ هرچند که شاید مجبور به این عمل شده باشد، و مرد همسر دار را که با زن اجنبى از پشت نزدیکى کند سنگسار مى‌کنند؛ همچنین اگر عمل قوم لوط را انجام دهد؛ چه همسر دار باشد یا نباشد .اما اگر با حیوانات نزدیکى کند، حد نمى‌زنند؛ همچنین زنى را که به سگ زنا مى‌دهد، حد نمى‌زنند و همه آن‌ها را حلال کردن فرج براى امر باطل مى‌دانند. و نیز اگر زن عاقل، بالغ و مختارى به کودکى زنا دهد، حد نمى‌زنند؛ اما اگر مردى با دختر خردسال که همسن این کودک (که زن بالغ و … به او زنا داده) باشد، حد مى‌زنند.
 

که در دوره جدید نسخه تازه اش را مفتیان وهابی به شاگردان خود تجویز می کنند:برای تقویت قوای جنسی فیلمهای پورنوی بازیگران صرفا مسلمان را ببینید!!!!
 

دکتر موسی شاهین لاشین،نویسنده وهابی در شرحی که بر صحیح مسلم نوشته با نام -فتح المنعم شرح صحیح مسلم-به عایشه توهین کرده وگفته است ایشان به جوانی شیر داده است!

او می گوید:
عائشه ، اعتقاد داشت که رضاع کبیر سبب محرمیت مى‌شود و قطعا خود او غلامی ( که نزدیک به سن بلوغ بوده) را شیر داد و آن غلام بر او وارد مى‌شد؛ اما سایر مادران مؤمنان، آن را قبول نداشتند.!!!
 

و از سوی دیگر همینها چنین فتوا می دهند:
بنا برفتوای شیخ محمد العریفی چهره سرشناس وهابیت عربستان‌سعودی حضور هر دختری با پدرش در یک مکان خلوت حرام است زیرا ممکن است این پدر دارای انحرافات اخلاقی باشد و به دختر خود تجاوز کند!!!

یا اینکه گفته شده:
یک مفتی وهابی که در اروپا زندگی می کند، فتوا داده است که زنان حق دست زدن به موز و خیار را ندارند. این مفتی وهابی در فتوای خود در این باره مدعی تحریک زنان توسط این دو میوه شده است.

این مفتی در ادامه این فتوای مضحک خود آورده بود که در صورتی که زنان تمایل به خوردن این دو نوع میوه دارند، باید از شخص دیگری، برای مثال یک مرد مانند همسر و یا پدر خود کمک بگیرند و از آنان بخواهند این میوه ها را بریده و در اختیار آنان قرار دهند!!!

و نیز:
عبدالله الداوود نویسنده سعودی که از مدافعان شدید خط فکری وهابیت و شیوخ وهابی به شمار می رود،‌ حضور یک مرد با یک جوان یا نوجوان زیبا در محلی به تنهایی را حرام اعلام کرد زیرا به اعتقاد او حضور این جوان یا نوجوان زیبا می تواند آن مرد را به گناه و به فکر لواط کردن بیندازد! عبدالله الداوود با هدف اثبات ادعای خود به نوشتاری از ابن کثیر از علمای اهل سنت و تعدادی از فتواهای دیگر مفتی های وهابی اشاره کرد.

وی در ادامه افزود:‌ بر همین اساس نباید جوانان و نوجوانان زیبا را در سلول های مشترک با دیگر مردان قرار داد؛ زیرا ممکن است آنان را مورد تجاوز قرار دهند.

 

اما فتوای دیگر یک مفتی وهابی به نام عبدالباری الزمزمی اهل مراکش که در فتوای خود می گوید:‌ دختران زشت که موفق نشده اند ازدواج کنند، برای اینکه بتوانند راه را برای ازدواج خود مهیا کنند و جوانان را به خود جذب کنند، باید لباس های نیمه عریان بر تن کنند تا از این طریق جوانان را تحریک و به سمت خود بکشانند.
 

روانه زندان کردن استاد و خود، در اسناد تاریخی

ابن‌ تیمیه‌ در یکی از دفعات مدت‌ ۵ ماه‌ و ۱۸ روز در ندان‌ ماند تا در روز دوشنبه‌ عاشورای‌ ۷۲۱ق‌ فرمانی‌ از سلطان‌ مبنی‌ بر آزادی‌ ابن‌ تیمیه‌ از زندان‌ رسید و او از زندان‌ خارج‌ شد. در روز دوشنبه‌ ششم‌ شعبان‌ ۷۲۶ق‌ بار دیگر ابن‌ تیمیه‌ را با برادرش‌ زین‌الدین‌ عبدالرحمان‌ در قلعه دمشق‌ زندانی‌ کردند

سبب‌ صدور فرمان‌ سلطان‌ این‌ بوده‌ که‌ ابن‌ قیم‌ در شهر قدس‌ در مسأله شفاعت‌ و توسل‌ به‌ انبیاء سخن‌ گفت‌ و به‌ فتوای‌ ابن‌ تیمیه‌ آن‌ را جائز نشمرد و مجرد قصد قبر حضرت‌ را (بدون‌ قصد مسجد آن‌ حضرت‌) منکر شد.

مردم‌ بیت‌المقدس‌ از این‌ فتوا ناراحت‌ شدند و به‌ قاضی‌ القضاه دمشق‌ نامه‌ نوشتند و این‌ خبر به‌ سلطان‌ رسید. او مسأله‌ را به‌ قاضی‌ القضاه حنفی‌ ارجاع‌ کرد. قاضی‌ القضاه حنفی‌ ابن‌ تیمیه‌ را سخت‌ نکوهش‌ کرد و این‌ موجب‌ شد که‌ ملک‌ ناصر فرمان‌ دهد که‌ او را به‌ زندانی کنند.

این‌ خبر را یکی‌ از حاجبان‌ نایب‌السلطنه‌ به‌ ابن‌ تیمیه‌ رسانید. می‌گویند: ابن‌ تیمیه‌ از شنیدن‌ این‌ خبر اظهار سرور کرد. او را سوار بر اسب‌ به‌ قلعه دمشق‌ بردند و در آنجا اتاقی‌ به‌ او اختصاص‌ دادند. برادرش‌ زین‌الدین‌ نیز برای‌ خدمت‌ به‌ او بدانجا رفت‌.

روز چهارشنبه‌ نیمه شعبان‌ قاضی‌ القضاه دستور داد‌ جمعی‌ از یاران‌ ابن‌ تیمیه‌ را در زندان‌ حاکم‌ محبوس‌ سازند و جمعی‌ از آنان‌ را نیز تعزیر نمایند و بر چارپایان‌ سوار کنند، اما بعد از تعزیر آنان‌ را آزاد ساختند، از این‌ میان‌ ابن‌ قیم‌ را به‌ زندان‌ انداختند و کتک‌ زدند.

 

وهابیت و تخریب آثار فرهنگی

مرگ ابن جوزی

ابن قیّم سرانجام پس از شصت سال زندگی در دنیا، در شب سیزده رجب سال ۷۵۱ هـ.ق مرد وی در دمشق در قبرستان باب الصغیر در کنار پدرش به خاک سپرده شد، قبرش تا امروزه معروف است و در سمت چپ قبرستان از جهت دخول از دروازه  جدید قرار دارد. (اللهم احشره مع من احب)

مشرق

 

 

شوکه نشوید؛ آمریکا یعنی همین!

Posted: 16 Dec 2013 08:29 AM PST

روزی که رهبر معظم انقلاب اسلامی سخن از «نرمش قهرمانانه» به میان آورده و راه را برای آغاز مانورهای دیپلماتیک دولت جدید گشوده و هموار ساختند، برای پیش بینی سرنوشت این مسیر آشنایی با دو رکن اصلی کافی بود: اول، شناخت ذات استکباری آمریکا، و دوم، آشنایی با منظومه اندیشه سیاسی رهبر معظم انقلاب اسلامی. در مقابل، کسانی که با این ارکان آشنایی نداشتند دچار سردرگمی در تحلیل آینده شده بودند.

از سوی دیگر، پس از نقض عهد آشکار آمریکا در اعمال تحریم های جدید علیه ایران و مطرح کردن پرونده های جدید برای حفظ و تشدید فشار بر ایران، باز هم عده ای دچار شوک و خطای تحلیلی شدند. فهم صحیح اینکه چرا دولت آمریکا در عین تأکید زبانی بر ادامه روند مذاکرات، اقدام به رفتارهایی می کند که با نصّ توافق ژنو (یا به قول جناب آقای عراقچی با روح! توافق ژنو) منافات دارد هم نیازمند همان رکن «استکبارشناسی» است. در مقابل نیز، آشنایی با ماهیت «استکبارستیزی» انقلاب اسلامی که ریشه در منظومه اندیشه سیاسی اسلام دارد، آینده این نبرد سیاسی را پیش بینی پذیر کرده است.

الف/ استکبار شناسی: ماهیت استکبار اقتضا دارد که مستکبر هیچگاه – حتی به صورت تاکتیکی- حقوق دیگران را به رسمیت نمی شناسد، و حتی جایی که به زبان چنین حرفی را می زند، در عمل به گونه ای رفتار می کند که به همه ناظران خارجی بفهماند که حرفْ حرف من است و جز خواسته من چیزی پذیرفته نیست. مستکبر همواره به دنبال تحقیر و خرد کردن طرف مقابل است، خصوصا اگر طرف مقابل قبلاً او را تحقیر کرده باشد و هیمنه پوشالین او را در هم شکسته باشد. آمریکا می خواهد به همه بفهماند اگر امروز ایران بر سر میز مذاکره نشسته است، فقط از سر ناچاری و استیصال است. او می خواهد به دنیا بگوید سرنوشت هر ملتی که بخواهد در برابر آمریکا مقاومت کند این است که سرانجام روزی مانند ایران آنقدر عاجز و ذلیل شود که حتی پس از آمدن به پای میز مذاکره هیچ گزینه ای جز تن دادن به همه شرایط و خواسته های او ندارد. هدف این مستکبر از تصویب تحریمهای جدید ضد ایران این است که به همه بگوید ذلت ایران تا جایی است که هنوز مهر توافق ژنو نخشکیده، ما برخلاف توافق عمل می کنیم و ایران هیچ چاره ای جز پذیرش وضع موجود و ادامه همکاری و مذاکره ندارد! پس به ذوق زدگان از توافق ژنو و متوهّمان داخلی که اینک با آغاز روند عهدشکنی آمریکا حس بد پایان ماه عسل را تجربه می کنند می گوییم: شوکّه نشوید! آمریکا یعنی همین!!

ب/ استکبار ستیزی: بر مبنای تعالیم الهی که منطبق با فطرت انسانی انسان است، مؤمن زیر بار ذلت نمی رود و اجازه ندارد خود را ذلیل کند. بر این اساس استکبارستیزی جزو اصول جدانشدنی و از ذاتیات و ماهیت انقلاب اسلامی است. پس تصور اینکه حضور ایران بر سر میز مذاکره و امضای توافق ژنو از سر ناچاری و ذلیلانه بوده، تصدیق ناپذیر است؛ چون نه «انقلاب اسلامی» تغییری کرده است و نه «امام» آن و نه «امت» مؤمنی که گوش به امر رهبر برای مبارزه با استکبار آماده اند. به همین جهت تفسیر «نرمش قهرمانانه» به «تسلیم ذلیلانه» از ابتدا تفسیری غلط و بی بهره از واقعیت بود. «ما تعبیر “نرمش قهرمانانه” را به کار بردیم؛ یک عدّه‌اى آن را به معنى دست برداشتن از آرمانها و هدف هاى نظام اسلامى معنا کردند؛ بعضى از دشمنان هم همین را مستمسکى قرار دادند براى اینکه نظام اسلامى را به عقب‌نشینى از اصول خودش متّهم کنند؛ اینها خلاف بود، اینها بدفهمى است. نرمش قهرمانانه به معناى مانور هنرمندانه براى دست یافتن به مقصود است.»[۱]

در یک نگاه واقع بینانه، «توافق ژنو» که خروجی عملیاتی تاکتیک نرمش قهرمانانه بود، دو دسته را مخاطب قرار داد:

۱٫ افکار عمومی جهانی؛ دشمنان ما در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره برای تخریب وجهه بین المللی نظام و انقلاب اسلامی از هیچ تلاشی فروگذار نکرده اند. این هجوم وسیع رسانه ای در طول یک دهه اخیر عمدتاً به بهانه واهی تلاش ایران برای دستیابی به سلاح اتمی صورت پذیرفت. گرچه پیش از این فتوای فقهی رهبر انقلاب اسلامی مبنی بر حرمت استفاده از سلاح اتمی مسأله را بر آگاهان بین المللی روشن کرده بود، با این حال توافق ژنو و اعلام آمادگی ایران برای حل و فصل پرونده هسته ای، «اراده جدی» ایران برای رفع هرگونه شائبه باقی مانده در این خصوص را در معرض افکار عمومی جهانی به نمایش گذاشت و بدخواهان ملت ایران را در عرصه بین المللی خلع سلاح کرد. لذا با نقض عهد طرف آمریکایی که به توقف روند مذاکرات و بازگشت ایران به غنی سازی با درصدهای بالا منجر خواهد شد، تقلّای رسانه ای و دیپلماتیک استکبار برای القای غیر صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی در افکار عمومی جهانی خریداری نخواهد داشت و این از ثمرات مانور هنرمندانه نظام اسلامی (نرمش قهرمانانه) است.

۲٫ افکار عمومی داخلی؛ در داخل نظام نیز عده ای دچار تفسیر غلط از ماهیت تقابل استراتژیک نظام اسلامی با نظام سلطه بودند؛ اینها تصور می کردند با چراغ سبز نشان دادن به آمریکا، بدون کوتاه آمدن از اصول می توان از فشارها و مشکلات اقتصادی کشور کاست و چاره ای برای تحریمهای ظالمانه نظام استکباری یافت. چه بسا عده ای از مردم و خصوصاً جوانانی که با تاریخ این تقابل عمیق آشنایی دقیقی ندارند، در اثر القائات عده ای از عناصر پیاده نظام خودفروخته دشمن در طول سالهای اخیر به چنین باوری رسیده بودند و یا احتمال آن را دور از ذهن نمی داشتند. مانور هنرمندانه نظام اسلامی در توافق ژنو و عهدشکنی سریع طرف آمریکایی، افکار عمومی داخلی را بار دیگر متوجه این حقیقت کرد که همانگونه که نظام اسلامی تغییر نکرده، استکبار هم عوض نشده و به چیزی کمتر از ذلت ما رضایت نخواهد داد. بنابر این، تثبیت درس های «استکبار شناسی» و «استکبار ستیزی» را باید از اهمّ اهداف نرمش قهرمانانه بدانیم.

پس «استراتژی» نظام اسلامی همچون گذشته بر اساس استکبار ستیزی شکل گرفته است و نرمش قهرمانانه فقط یک «تاکتیک» هوشمندانه و مقطعی برای دستیابی به پاره ای از اهداف نظام در سطح داخلی و بین المللی است؛ تاکتیکی که به زودی ثمرات خود را به وضوح روشن خواهد کرد. البته این نرمش، چندان هم بی سابقه نبوده و با مراجعه به نمونه های تاریخی گذشته و فهم صحیح معادله، پیش بینی آینده روند فعلی نیز چندان مشکل و پیچیده نخواهد بود.

نگارنده معتقد است آینده روند فعلی مذاکرات را باید برمبنای سرنوشت تعلیق و تعطیل فعالیت های هسته ای ایران در دولت دوم اصلاحات تحلیل کرد. یعنی دیری نخواهد پایید که همین دولتی که مذاکرات را آغاز کرده و به حسب ظاهر عقب نشینی هایی کرده (عقب نشینی تاکتیکی) و امتیازاتی را هم به دشمن داده است، پس از دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده در تاکتیک نرمش قهرمانانه، این روند را متوقف کرده و این بار ایران با اعتماد به نفس بیشتر داخلی و با همراهی بیشتر افکار عمومی خارجی به مبارزه قدرتمندانه با استکبار ادامه خواهد داد.[۲]

 


[۲]. من همان وقت هم در جلسه‌ى مسئولین – که از تلویزیون پخش شد – گفتم اگر چنانچه بخواهند به این روند مطالبه‌ى پى‌درپى ادامه بدهند، بنده خودم وارد میدان میشوم؛ همین کار را هم کردم. بنده گفتم که بایستى این روند عقب‌نشینى متوقف شود و تبدیل بشود به روند پیشروى، و اولین قدمش هم باید در همان دولتى انجام بگیرد که این عقب‌نشینى در آن دولت انجام گرفته بود؛ و همین کار هم شد. (بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه‌هاى استان یزد – ۱۳۸۶/۱۰/۱۳)

 

سید کمیل باقرزاده

 

منبع: رجانیوز


شمع عشق بهترین هدیه برای یک دوست آموزش کوچک کردن شکم پس از زایمان بصورت تصویری و کامل

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا من را با عنوان وبلاگ وحید جنتی و آدرس http://vahidjam.lxb.ir/ لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک من در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.