وبلاگ شخصی من
وبلاگ وحید جنتی

جهان منتظر جهاد القاعده در سال ۲۰۲۰ باشد

Posted: 12 Oct 2013 08:22 PM PDT

از زمان آغاز انتفاضه های عربی قبل از دو سال و نیم، جنبش سلفی جهادی بین المللی توسعه گسترش چشمگیری یافته و در همه کشورهای عربی نفوذ کرده است که آخرین آنها در کشورهای همچون لیبی و سوریه و صحرای سیناء و تونس بود.

در حالی که ناآرامی های جاری در جهان عرب بسیاری را غافلگیر کرد، اما سازمان القاعده که به مدت بیست سال برای طرح استراتژیک خود فعالیت هایش را آغاز کرده بود، این نتایج و ناآرامی ها برایش امری بسیار قابل پیش بینی و منتظره بود. چراکه سازمان القاعده پیشاپیش طرحی استراتژیک را برای مدت ۲۰ سال برای خود طراحی کرده بود که در سال ۲۰۰۵ میلادی افشا شد و اگر تاکنون این طرح با اندکی تغییر و تحولات به اجرا گذاشته شده، به لطف وجود و حمایت نیروهای خارجی و تلاش و پشتکار خود جهادی ها بوده است.   
 
در کتاب ” زرقاوی، نسل دوم القاعده”، فواد حسین جزئیات طرح بیست ساله القاعده را توضیح می دهد که شامل هفت مرحله است. وی تاکید می کند که در ۲۰۱۳ مرحله پنجم طرح القاعده شروع می شود. در زیر چگونگی کار و برنامه القاعده در این مراحل روشن می شود:

مرحله نخست: مرحله بیداری از ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۳٫ هدف از حملات یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ تحریک ایالات متحده برای راه اندازی جنگ علیه جهان اسلام  و در نتیجه هشداری برای مسلمانان بود و القاعده امیدوار بود که از طریق این حملات پیامش را به گوش جهانیان برساند.

هنگامی که نویسنده این کتاب مطالعات میدانی خود را در فوریه گذشته در تونس انجام می داد، مشاهده کرد که برخی از اعضای جماعت جهادی معروف به “انصار الشریعة” چنین احساسی را داشته و آن را به دیگران نیز القا می کردند و یکی از آنان در این خصوص به فواد حسین می گوید که بسیاری را با این فرهنگ آشنا کرده اند و در ادامه افزوده بود: اگرچه در این راه برخی از یاران خود را از دست دادیم، اما اعضای جدیدی گرفتیم.

مرحله دوم: باز کردن چشم ها یا به خود آمدن، از ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶ . در این دوره القاعده سعی می کرد، خود را از یک جنبش به نهاد بزرگتری تبدیل کند. براساس استراتژی القاعده، این سازمان پایگاه های خود را در کشورهای عربی گسترش داد و عراق را به عنوان مرکزی برای تربیت و تهیه کادرها و نیروهایش برای آینده انتخاب کرد.

419921_156

دلایلی وجود دارد که نشان می دهد، القاعده در این مرحله موفقیت هایی داشته است. گروه “التوحید و الجهاد” به عنوان شاخه سازمان القاعده در عراق و در سال ۲۰۰۴ تشکیل شد، تا پس از آن و دو سال بعد  گروهی از زندانیان فراری یمن سازمان القاعده در یمن را تشکیل دهند که بعد به عنوان سازمان القاعده در شبه جزیره عربی تبدیل شد و در سال ۲۰۰۹ میلادی با شاخه سعودی این سازمان در عربستان ادغام شد.

اوایل سال ۲۰۰۷ میلادی سازمان جهادی سلفی “جماعت سلفی برای دعوت و مبارزه” که مرکز آن در الجزایر قرار داشت، به کانون جذب سلفی های جهادی تبدیل شد و متعهد به بیعت با “اسامه بن لادن”، رهبر وقت سازمان القاعده شد و اسم جنبش خود را به “القاعده فی کشورهای مغرب اسلامی” تغییر داد.


مرحله سوم: مرحله خیزش و ایستادن روی پا بین سال های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰٫ در این مرحله تمرکز روی کشورهای شرق عربی و به طور خاص سوریه بود، اما حملاتی نیز به اسرائیل و ترکیه و اردن شد که بسیار ناکام بودند. در این راستا حملات موشکی به سرزمین های اشغالی – اسرائیل – صورت گرفت که خسارات زیادی به دنبال نداشت و حماس نیز اقدامات سرکوبگرانه ای را علیه جهادی ها در غزه انجام داد. در اردن قضیه جنبش سلفی های جهادی با استقبال اردنی ها مواجه نشد و تعدادی از رهبران و سران این جنبش بعد از انفجاری که در مراسم جشنی در عمان در سال ۲۰۰۵ رخ داد، زندانی شدند. در همین اثنا بود که یگ گروه تروریستی که علیه نظام بشار اسد اجیر شده بودند، مهار شدند.


مرحله چهارم: احیای مجدد جنبش و بازیابی قدرت گذشته برای ایجاد تغییر، از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ میلادی. سازمان القاعده در این مرحله انتظار داشت که نظام های عربی دیکتاتوری سقوط کند و اقدامات تروریستی علیه اقتصاد آمریکا انجام دهد.

با وجود اینکه سازمان القاعده در این برهه زمانی موفقیت هایی به دست آورد، اما در انتفاضه هایی که نظام های تونس و قاهره و صنعاء و طرابلس را ساقط کردند و آنچه باعث جنگ در سوریه شد، سلفی های جهادی هیچ نقشی بازی نکردند. اما توانستند از ناآرامی ها نهایت استفاده را ببرند.

از طریق برنامه “دعوت و فراخوانی” که سازمان القاعده در کشورهایی که درب های خود را به روی جماعت های سلفی جهادی گشوده بودند، گروه های وابسته به این سازمان از جمله جنبش “انصار الشریعة” در شمال آفریقا توانستند، پیام ها و پایگاه های خود را در این کشورها گسترش دهند و سازمان های جهادی را به جنبش های اجتماعی تغییر دهند.

جنبش های جهادی در این دوره نشان دادند که از شکست های خود در عراق درس گرفته اند. در مناطق جنگی مثل سوریه این گروه ها تلاش کردند تا از طریق ارائه خدمات اجتماعی حمایت هایی برای خود جلب و جای پایی در میان مردم باز کنند. همچنین تلاش کردند، از خشونت علیه اهل سنت دوری کنند و به جای آن اهداف خود را روی نیروهای نظامی و امنیتی و علیه مسلمانان دیگر غیر از اهل سنت متمرکز کنند.

در حالی که جنبش های سلفی جهادی جهانی در یک مرحله گیر کرده بودند، اما اوایل سال ۲۰۱۳ میلادی جبهه ای را در سوریه گشودند و توانستند از طریق آن به پایگاهی لجستیکی در جنوب ترکیه دست یابند که عملیات آنها را در سوریه از جنوب ترکیه تسهیل می کرد. سازمان القاعده همچنین توانست در شمال صحرای سیناء نیروهای جهادی خود را مستقر کند تا علیه اسرائیل دست به عملیات هایی تروریستی بزنند. این درحالی است که سازمان القاعده در عراق فعالیت های خود را از سر گرفته و روابط محکم و عمیق خویش با سلفی های اردن را هم چنان حفظ می کند. از این رو جنبش سلفی جهادی برای مراحل آینده خود را به خوبی آماده و مهیا کرد.



مرحله پنجم: مرحله اعلام امارت از ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۶٫ سازمان القاعده امید دارد، در این فاصله زمانی یعنی از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۶ میلادی امارتی اسلامی یا خلافتی برای خود ایجاد کند و براین باور است که این امر در سایه عقب نشینی نفوذ غرب در دنیای اسلام و ضعف اسرئیل امکان پذیر است و در عمل نیز مشاهده می شود، افول و کاهش نفوذ آمریکا و غرب در منطقه و عدم حضور آن در حوادث مصر و سوریه موجب شده تا سازمان القاعده امور را آنطور که خود می خواهد، پیش ببرد. با این حال آمریکا حضور نظامی خود را در منطقه، در کنار رابطه با کشورهای عربی حفظ می کند و با توجه به عدم ثبات در منطقه، اسرائیل نیز تلاش کرده است، تا توانمندی و برتری های نظامی خود را افزایش دهد.


مرحله ششم: رویارویی فراگیر، از ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ . با فرا رسیدن این برهه و این مرحله سازمان القاعده پیش بینی می کند که جنگ فراگیری با کافران داشته باشد و این موجب می شود تا سازمان القاعده پای به مرحله هفتم و آخر یعنی پیروزی نهایی در سال ۲۰۲۰ میلادی بگذارد و در نتیجه کافران را شکست دهد و خلافت القاعده را پایه ریزی کند.

به نظر می رسد، این دو مرحله آخر به دلیل وجود موانع باقی مانده بر سر راه سازمان القاعده، تا حدی رویایی باشد، آن هم به دو دلیل: اولا درست است که غرب از مشکلات اقتصادی رنج می برد و نفوذ آن در منطقه کاهش می یابد، اما آن طور که القاعده انتظار دارد و پیش بینی می کند، این بحران، بحرانی نیست که موجودیت اروپا را به خطر بیاندازد. این درحالی است که به نظر نمی رسد، اسرائیل نیز با چنین بحرانی روبه رو شود. دوم اینکه سابقه جهادی ها در حکومت و زمامداری بسیار ضعیف است و شکست آنها در عراق و لیبی و یمن و سومالی و افغانستان دلیل این مدعی است، آن هم به خاطر اجرای وحشیانه احکام و تعارض احکام آنها با عرف ها و عادات اجتماعی مردمان مناطق مختلف جهان عربی و همین موجب می شود که پیش بینی کرد، اهالی مناطقی که القاعده می خواهد، در آن مناطق  امارت های خود را بنا کنند، از جمله در سوریه آنها را پس زنند.

از این رو بعید است که جهادی ها بتوانند در پایان موفقیت نهایی خود را محقق و امارتی بنا کنند که بر سرنوشت مسلمانان حاکم باشد، اما این را هم باید در نظر داشت که القاعده به این زودی ها از عرصه منطقه ای حذف نخواهد شد و با اینکه استراتژی آنها در مراحل اخیر، به دور از تحقق و عملی شدن است، اما القاعده و حضور آن در منطقه بخشی از واقعیت های حاکم است و احتمال بسیاری وجود دارد که در دهه های آینده در برابر موانعی که پیش روی آن ایجاد خواهد شد، مقاومت کند و بر تحقق اهداف خود پافشاری کند.

مشرق

ژاپن وارد عصر جهاد در سوریه شد

Posted: 12 Oct 2013 08:19 PM PDT

پایگاه خبری آسیا تصویر یک تبعه ژاپنی را که اخیرا به گروه های تکفیری مسلح به  اصطلاح جهادی در سوریه پیوسته است تا به زعم خود خلافت اسلامی مورد ادعای خود را تشکیل دهند. 
  
توشیفومی فوجیموتو نام عکاس ژاپنی است که از چند ماه پیش با هدف انجام تفریح مورد علاقه اش در تصویربرداری وارد سوریه شده و البته علاقه به ماجراجویی و خطرات وی را به سوریه کشانده بود و این احساس را پیدا کرد که جنگ در سوریه می تواند این شور و شعف وی را پاسخ دهد.

420934_328 

ولی به صورت غیرمنتظره و غافلگیرکننده ای، شور و علاقه این عکاس ژاپنی به ماجراجویی و خطرات، منجر به نتیجه ای شد که هیچ کس فکرش را هم نمی کرد و در ذهن هیچ کس خطور نمی کند. 
  
این ژاپنی پس از مدتی، تنها به مسلمان شدن خود بسنده نکرد بلکه حتی به گروه تروریستی  تکفیری موسوم به دولت اسلامی عراق و شام(داعش) پیوست و با البغدادی سرکرده این گروه در خصوص اهداف خطرناک این گروه سلفی به اصطلاح بیعت کرد. 
  
به این ترتیب، فوجیموتو اولین ژاپنی و اولین شهروند زردپوست آسیایی است که پیوستنش به گروه های  تکفیری تروریستی در سوریه اعلام می شود. 
  
سوریه طی دو سال گذشته به قبله تکفیری های به اصطلاح جهادی تبدیل شده که به بهانه جهاد ادعایی خود به ارتکاب خشونت و جنایت در سوریه دست می زنند تا جایی که اطلاعات رسمی سوریه به این اشاره می کند که سلفی های موجود در سوریه وابسته به هشتاد کشور هستند.

پاکسازی اسلام از غبار تحریف و احیای فقه

Posted: 12 Oct 2013 08:18 PM PDT

از همان لحظه شروع شد روزگار توأم با اندوه و رنج تو؛ از همان لحظه که کودکی ات را با هفتاد و دو پروانه سرخ، بدرقه کردی، از همان لحظه که مصیبت را در بالاترین درجه در پنج سالگی، به نظاره ایستادی، از همان لحظه که پا به پای غل و زنجیرهای بسته بر دست و پای پدر، خون گریستی.

از همان لحظه، تو در مصیبت کربلا بزرگ شدی و رنج هایت همیشگی شد تا راوی دردهای بهترین بندگان خدا باشی. تا قصه عشق، فراموش نشود. تو را که «محمد» نام داشتی و شکافنده علوم نبوی بودی، تمام خانه های مدینه خشت خشت و کوچه به کوچه می شناسند!

تو را می شناسند؛ از عطر قدم هایت که نسیم وار از کوچه ها می گذرد و بوی عرش را می پراکند در رگه های شهر؛ از طنین صدایت که به گفت وگوی فرشته ها می ماند؛

از عطر شناورت که بی دریغ می پراکنی در شریان های زمین، تا خاک، اجازه یابد که یک بار دیگر نفس بکشد رایحه بهشت را؛

من جامه سیاه خود را هرگز از تن بیرون نخواهم آورد؛ که بعد از غروب غم انگیز ستاره روشن چشمانت، تا همیشه، سرزمین دلم، میهمان اندوه و درد است.

تاب نیاوردند شور خطابه هایت را که لرزه می افکند بر ارکان قدرت های پوشالی شان.

تاب نیاوردند وجودت را که هر لحظه ات، رستاخیزی به پا می کرد در جان های آشفته.

هشام، نتوانست تو را بفهمد. سنگ دلی و تیره بختی هشام، تو را تاب نیاورد؛ تو را که پژواک رسایی بودی از فریادی که از خنجر بریده خون خدا، بر خاک تفتیده نینوا جاری شد، تو را که تفسیری بودی از اشک های سی ساله «زین العابدین»، تو را که غم نامه ای بودی از سرگذشت جان گداز دختری سه ساله در کنج خرابه های شام.

بعد از تو، داغ، سهم همیشگی من است و اشک، میهمان دائمیِ چشمانم. بعد از تو، اندوه و غربت من پایانی ندارد.

تولد
امام پنجم، امام محمد باقر (علیه السلام) در روز دوشنبه سوم صفر و بنابه قولى، اول رجب سال ۵۷ هجرى در مدینه متولد شدند .و الده آن حضرت، فاطمه دختر امام حسن مجتبى (علیه السلام) بود و از زنان باکمال محسوب مى شد.

از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که درشأن آن بانوى بزرگوار فرمود: جده ام زن بسیار راستگویى بود و در خاندان امام حسن (علیه السلام) زنى به درجه و مقام او نرسید.

نام آن حضرت محمد ، کنیه ایشان ابوجعفر و القاب ایشان باقر ، شاکر و هادى است .

شرایط اجتماعی امام باقر(ع)
سایر امامان به جز امام علی(ع)، از آنجا که مسؤولیت حکومت را بر عهده نداشته اند و در شرایط اجتماعی ویژه ای زندگی می کرده اند، که چه بسا استفاده از لباسهای کم بها و وصله دار موجب تضعیف موقعیت اجتماعی آنان و توهین به شیعه می شد، و بازتاب منفی داشته است، بر اساس وظیفه، آداب صحیح اجتماعی را رعایت کرده، به جمال و زی شرافتمندانه در جامعه اهتمام می ورزیده اند.

امام باقر  حتی در مورد چگونگی اصلاح محاسن خویش به مرد پیرایشگر رهنمود می دهد. و در انتخاب لباس برای خویش، عزت و شرافت و زی شایسته را در نظر دارد! چنان که گاه لباس فاخر و تهیه شده از خز می پوشد. و برای لباس رنگهای جذاب و پر نشاط انتخاب می کند. 
امام باقر  از این که در اندام او آثار رخوت و کسالت و پژمردگی ظاهر باشد، متنفر بود.

حکم بن عتیبه می گوید: امام باقر  را دیدم که حنا بر ناخنها نهاده است.

این احادیث در مجموع می رساند که امام باقر  به چگونگی وضع لباس و زی خویش در جامعه توجه داشته، بی قیدی و بد منظری و بی مبالاتی را نمی پسندیده است.

حضور فعال امام باقر  در جامعه    
امام باقر  با این که توجه به استغنای نفس و لزوم تلاش برای کسب معاش داشت و عملا در این راستا گام می نهاد، اما هرگز زندگی خود را وقف تأمین معاش نکرده بود، بلکه همت اصلی آن حضرت، حضور سازنده و مؤثر در جامعه بود.

امام باقر  در روزگار خود، بزرگترین تأثیر علمی و عملی را برای جامعه خویش داشت.

حضور در مجامع علمی و تأسیس جلسات فرهنگی، یکی از بهترین و ارزنده ترین نوع حضور در جامعه و خدمت به اجتماع مسلمانان بوده و هست، زیرا هر گونه تکامل اجتماعی در ابعاد اخلاقی و معنوی و اقتصادی و…منوط به تکامل فکری و فرهنگی است.

برای تبیین نقش حیاتی امام باقر  در جامعه اسلامی، یاد همین نکته کافی است که:

جمع عالمان بر این عقیده اتفاق دارند که فقیه ترین مردم در آغاز سلسله فقیهان شش نفرند و آن شش نفر از اصحاب و شاگردان امام باقر  و امام صادق  بشمار می آیند. و سخن حسن بن علی الوشاء که از معاصران امام رضا  می باشد، خود گواهی روشن بر مدعای ماست که می گوید: نهصد شیخ و بزرگ راوی حدیث را در مسجد کوفه مشغول تدریس یافتم که همگی از امام صادق  و امام باقر  نقل حدیث می کردند.
خط مشی امام محمد باقر(ع)
با همه مهربان بود. حتی با کسانی که نسبت به او رفتار بدی داشتند. اگر نیمه شبی مهمانی می رسید، با مهربانی در به رویش می گشود و در باز کردن بار و بنه به او کمک می کرد. در تشییع جنازه ی مردم عادی شرکت می کرد. ظاهری آراسته داشت. خوردن غذا را با نام خدا آغاز و با حمد خدا ختم می کرد. آن چه را در اطراف سفره ریخته بود، اگر در خانه بود، بر می داشت و اگر در بیابان بود، برای پرندگان وا می نهاد. غذا دادن به مؤمنان به ویژه شیعیان را بسیار مهم می شمرد و به یاران خود سفارش می کرد دوستان و هم کیشان خود را میهمان کنند.

یارانش را به کارو کسب تشویق می کرد. آن گرامی تنها و تنها سفارش به کار نمی کرد؛ بلکه خود نیز به باغ و مزرعه ی خویش می رفت وحتّی در هوای گرم تابستان، عرق ریزان کار می کرد. با آن که در آمدش کم، خرجش بسیار و عیال‌وار بود، درعین حال بخشندگی اش بین خاص و عام، آشکار و بزرگواری اش مشهور و فضل و نیکی اش معروف بود. بخشش او به حدّی بود که مورد اعتراض نزدیکان قرار می گرفت. آن حضرت یاور بیچارگان، یار درماندگان و دستگیر در راه ماندگان بود. بدین سبب، نیازمندان زیادی به منزلش مراجعه می کردند و آن حضرت به غلامان و کنیزانش سفارش می کرد که آن ها را تحقیر نکنند و گدا ننامند، بلکه آن ها را به بهترین نامهایشان صدا بزنند. پیوسته یارانش را به همدردی و دستگیری یکدیگر سفارش می کرد و می فرمود: «چه بد برادری است، برادری که چون غنی باشی همراهت باشد و چون فقیر شوى، تو را تنها بگذارد.»

پاکسازی اسلام از غبار تحریفات و احیای فقه
پس از آن‌که امام محمد باقر (ع) امر امامت را عهده دار شدند, زمانی بود که نارضایتی مردم باعث قیام‌هایی در گوشه و کنار کشور پهناور اسلامی شده بود و این موقعیت برای احیای سنت فراموش شده نبوی فرصت مناسبی بود. حضرت از این مجال بیشترین و بهترین استفاده را بردند و پاکسازی اسلام از غبار تحریفات بنی امیه و همچنین خرافات یهود و اسرائیلیات را در صدر فعالیت‌های خویش قرار دادند.

سالهای (۹۴-۱۱۴) زمان پیدایش مشرب‌های فقهی و اوج گیری نقل حدیث درباره‌ی تفسیر می‌باشد. از علمای اهل سنّت کسانی مانند ابن شهاب زهری، مکحول،‌قتاده، هشام بن عروه و … در زمینه‌ی نقل حدیث و ارائه‌ی فتوا فعالیت می‌کردند.

وابستگی عالمانی مانند زهری، ابراهیم نخعی، ابوالزناد، رجاء بن حیاة که همگی کم و بیش به دستگاه حاکمیت اموی وابستگی داشتند، ضرورت احیای سنت واقعی پیامبر (صلی الله علیه و آله) را به دور از شائبه‌های تحریف عمده‌ی خلفا و علمای وابسته به آنان مطرح می‌کرد.
با نگاهی به فراوانی روایات نقل شده در این دوران و شهرت علم فقه در میان محدثان این زمان، می‌توان گفت که علم فقه نزد اهل سنّت از این دوره به بعد وارد مرحله تدوین خود شده است.

اولین بار در سال ۱۰۰ هجری عمر بن عبدالعزیز فرمان تدوین احادیث را خطاب به ابوبکر بن حزم صادر کرد. این خود بهترین شاهد است بر شروع تکاپوی فرهنگی اهل سنت در آغاز قرن دوم، مقارن با دوران امامت امام باقر (علیه‌السلام). از این رو امام احساس می‌کرد که می‌بایست با ابراز و اشاعه‌ی نظرات فقهی اهل بیت در برابر انحرافاتی که به دلایل مختلفی در احادیث اهل سنت رسوخ کرده بود، موضعگیری نماید. نقطه نظرات فقه شیعه گرچه تا آن زمان به طور محدود و در حد اذان و تقیه، نماز میت و … روشن شده بود، اما با ظهور امام باقر (علیه‌السلام) قدم مهمی در این راستا برداشته شد و یک جنبش فرهنگی تحسین برانگیزی در میان شیعه به وجود آمد. در این عصر بود که شیعه تدوین فرهنگ خود ـ شامل فقه و تفسیر اخلاق ـ را آغاز کرد.

پیش از این در جامعه‌ی اسلامی، فقه و احادیث فقهی در حد گسترده‌ و به طور کامل مورد بی اعتنایی قرار گرفته بود. درگیری‌های سیاسی و اندیشه‌های مادیگرایانه‌ی شدیدی که دامنگیر دستگاه حکومت شده بود، باعث غفلت از اصل دین و به خصوص فقه در میان مردم گشته بود.
جلوگیری از تدوین حدیث که به دستور خلیفه‌ی اول و دوم انجام گرفت، از عوامل عمده‌ی انزوای فقه بود، فقهی که حداقل ۸۰ درصد آن متکی به احادیث روایت شده از پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود.

ذهبی از ابوبکر نقل می‌کند که گفت: « فلا تحدّثوا عن رسول الله (صلی الله علیه و آله) شیئاً، فمن سألکم فقولوا: بیننا و بینکم کتاب الله فاستحلوا حلاله و حرّموا حرامه؛ از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) چیزی نقل نکیند و در جواب کسانی که از شما درباره‌ی حکم مسأله‌ای پرس و جو می‌کنند بگویید: کتاب خدا (قرآن) میان ما و شما است، حلالش را حلال و حرامش را حرام بشمارید.»
در این زمینه از عمر نیز چنین نقل شده: « أقلّوا الرّوایة عن رسول الله و أنا شریککم؛ از رسول (صلی الله علیه و آله) کمتر حدیث نقل کنید که در این کار من هم شما را همراهی می‌کنم. »

و از معاویه نقل می‌کنند که گفت: علیکم من الحدیث بما کان فی عهد عمر،‌فانّه کان قد أخاف الناس فی الحدیث عن رسول الله (صلی الله علیه و آله).

به روایاتی که در عهد عمر از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت شده است اکتفا کنید؛ زیرا عمر مردم را در مورد نقل حدیث از پیامبر بر حذر می‌داشت. »

 مطالبی خواندنی از زندگی امام باقر(ع)

برای ابن عطا در را باز کن
عبد الله بن عطاى مکى گفت: خیلى مایل به زیارت حضرت باقر شدم آن روزها در مکه بودم. به طرف مدینه رهسپار شدم، فقط براى دیدار ایشان آن شب گرفتار باران شدید و هواى سردى شدم، همین که به در خانه امام رسیدم، نیمه شب بود. با خود گفتم در نمی زنم در این وقت شب ،همین جا هستم تا صبح شود در همین فکر بودم که شنیدم فرمود، کنیز در را براى ابن عطا باز کن! که امشب دچار سردى و ناراحتى شده، کنیز آمد و در را باز کرد، خدمت ایشان رسیدم.

نام امام باقر (ع) در تورات
پیغمبر روزى به جابر بن عبد الله انصارى فرمود: جابر تو زنده خواهى بود تا یکى از فرزندان من بنام محمد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب را که در تورات معروف به باقر است ملاقات کنى وقتى او را دیدى سلام مرا برسان. روزى جابر خدمت زین العابدین علیه السلام رسید، پسرکى را در آنجا دید، گفت: چند قدم جلو بیا. آمد باز گفت چند قدم عقب برو رفت. گفت به خدا سوگند، این شمائل پیامبر است.

به حضرت زین العابدین عرض کرد این پسرک کیست؟ فرمود این فرزندم محمد باقر و امام بعد از من است جابر خود را به قدم‌هاى آن جناب افکند و شروع به بوسیدن نموده گفت: جانم فدایت باد یا ابن رسول الله، سلام پدرت را بپذیر پیامبر اکرم به تو سلام رسانده.

در این موقع دیدگان حضرت باقر (ع) پر از اشک شده، گفت: جابر سلام بر جدم پیامبر تا انقراض آسمان ها و زمین و سلام بر تو که سلام پیامبر را رساندى.

پناهندگی کبوتر به امام باقر (ع)
حضرت باقر علیه السلام با ابو امیه انصارى در محمل نشسته بودند؛ به مکانی بنام هجین رسیدند در آنجا ابو امیه متوجه شد کبوترى روى محمل در طرف حضرت باقر (ع) نشسته، دستش را بلند نمود تا کبوتر را دور کند، امام علیه السلام فرمود ابوامیه! این پرنده به اهل بیت پیغمبر پناهنده شده مارى است که هر سال جوجه‏هاى او را می‌خورد من از خدا خواستم که شر آن مار را از او دفع کند و دیگر به او کارى نخواهد داشت.

بنیانگذار نهضت فرهنگی شیعه
بنابر آن‌چه به اختصار بیان شد, می‌توان گفت: امام باقر (علیه‌السلام) بنیانگذار حوزه‌ی علمیه‌ی شیعه و نهضت فکری و انقلاب فرهنگی تشیع می‌باشد. برپایى کلاس‌هاى درس و تبیین احکام و معارف ناب اهل بیت (علیهم‌السلام) در مسجد مدینه سبب شد تا در اثر آن صدها تن از شیفتگان علم و معرفت را همچون پروانه بر گرد شمع وجودش جمع گردد.

برگزارى مناظرات علمى مختلف، پاسخ گویى به شبهات دینى، تبیین مسایل کلامى و معارف اصول دین، آوازه حضرت را نه تنها در حجاز بلکه در سایر بلاد اسلامى بلند کرد و موجب شد تا نخبگان آن سرزمین ها براى کسب فیض و آشنایى با فقه اصیل و علوم ناب نبوى (ع) حتى از عراق و خراسان به محضر امام (علیه‌السلام)، شرف یاب شوند و خاضعانه در مقابل حضرت زانوى شاگردى بزنند.

تا جایی که عبدالله بن عطاء مکی می‌گفت: «ما رأیت العلماء عند احد قط منهم عند ابی جعفر ولقد رأیت الحکم بن عتیبه مع جلالته فی القوم بین یدیه کأنّه صبی بین یدی معلمه؛ علما را در محضر هیچ کس کوچکتر از محضر ابو جعفر ندیدم. حکم بن عتیبه با تمام عظمت علمی‌اش در میان مردم، در برابر آن حضرت مانند دانش آموزی در مقابل معلم خود به نظر می‌رسید.»

امام باقر (علیه‌السلام) در سخنان خود، اغلب به آیات قرآن مجید استناد می‌نمود و می‌فرمود: « هر مطلبی گفتم، از من بپرسید که در کجای قرآن است تا آیه‌ی مربوط به آن موضوع را معرفی کنم.»

تلاش در تحصیل معاش
شیخ مفید از امام صادق (ع) روایت می‌کند: « محمد بن منکدر می‌گفت: گمان نمی‌کردم که همانند علی بن حسین (علیهماالسلام) بزرگواری، خلفی چون خود به یادگار گذارد؛ آن هنگام که محمد بن علی (ع) را ملاقات کردم می‌خواستم وی را پندی دهم که ایشان مرا موعظتی فرمودند: اصحابش گفتند: به چه تو را پند داد؟

محمد بن منکدر گفت: روزی به سمت یکی از نواحی مدینه در حرکت بودم هوا به شدت گرم بود. در میان راه محمد بن علی (ع) باقرالعلوم را دیدم. ایشان بر دوش غلامان خود تکیه کرده بود و خرامان خرامان پیش می رفت. با خو د گفتم: بزرگی از شیوخ قریش، در این ساعت و چنین حالت، در طلب دینا بیرون شده است؟! باید که او را نصیحت نمایم.

به حضرت سلام کردم و ایشان نفس زنان در حالی که عرق بر سر و رویشان جاری بود، سلام مرا پاسخ گفتند. گفتم: چرا باید بزرگی چون شما با چنین حالت در طلب دنیا باشد؟ اگر مرگ به سراغتان بیاید و شما در این حال باشید،‌چه می‌کنید؟

ایشان دست از دوش غلامان برداشتند و فرمودند: به خدا سوگند اگر مرگ در این حال به سراغم آید من در حال انجام طاعتی از طاعات الهی بوده‌ام چرا که خود را از احتیاج به تو و مردم بی‌نیاز کرده‌ام. زمانی از مرگ هراسناکم که در حال انجام معصیتی از معاصی الهی باشم.

گفتم: « یرحمک الله» خواستم شما را موعظه نمایم. شما مرا پند و اندرز دادید.

سیره‌ عبادی امام(ع)
هر چند ائمه (ع) در مقام عبادت و ذکر در راز و نیاز با پروردگار بی‌نیاز در دیدگان عاشقان اهلبیت روشن و واضح است و تمام زوایای زندگی و هر لحظه در حال عبادت و بندگی حضرت حق بودند ولی،.به بیان پاره‌ای از حالات عبادی آن امام همام می‌پردازیم تا چراغ هدایتی برای پیروان مکتب ایشان باشد:

یکی از خدمتکاران حضرت نقل می‌کند: به همراه امام باقر (ع) برای انجام حج به مسجدالحرام وارد شدیم. امام با مشاهده کعبه از خود بی خود شده و با صدای بلند شروع به گریه نمود.

عرض کردم: مردم به شما نگاه می‌کنند: اگر ممکن است قدری آهسته‌تر گریه کنید!

امام فرمودند: وای تو! صدایم را به گریه بلند می‌کنم شاید مورد رحمت الهی قرار گیرم و فردای قیامت رستگار شوم.

سپس امام (ع) طواف نمودند و پشت مقام به نماز ایستادند. چون نماز ایشان به پایان رسید جایگاه سجده‌اش از اشک دیدگان, تر شده بود.
امام صادق (علیه‌السلام) می فرمایند: هماره یاد خدا بر دل و زبان پدرم جاری بود؛ به گونه‌ای که وقتی همراه ایشان راه می‌رفتیم مشغول ذکر خدا بود، در ظاهر با مردم سخن می‌گفت، ‌ولی این نیز او را از یاد الهی غافل نمی‌کرد و پیوسته زبانش به گفتن «لا اله الا الله» مترنم بود.

عبادت و تهجّد حضرت زبانزد خاص و عام بود، امام دائم الذّکر بودند و در هر شب ۱۵۰ رکعت نماز بجا مى‌آوردند.

کرامتی از امام باقر (علیه‌السلام)
ابوبصیر که از شاگردان برجسته امام باقر (ع) بود، و هر دو چشمش نابینا شده بود به حضور امام باقر (ع) آمد و چنین گفت: آیا شما وارث پیامبر (ص) هستید؟امام باقر (ع) فرمودند: بله.

ابوبصیر گفت: آیا پیغمبر اسلام وارث پیامبران پیشین بود و هر چه آن‌ها می‌دانستند می‌دانست؟ امام باقر (ع) پاسخ دادند:آری.

ابو بصیر پرسید: بنابراین، آیا شما می‌توانید( مانند بعضی از پیامبران) مرده را زنده کنید، و کور مادرزاد را بینا نمایید، و مبتلا به بیماری پیسی را درمان نمایید؟ امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: آری، می‌توانم به اذن خدا.

آن‌گاه امام باقر به ابوبصیر فرمود:«جلو بیا».

ابوبصیر می‌گوید: نزدیک رفتم، امام باقر (ع) دست بر چهره و دیده‌ام مالیدند، همان دم خورشید و آسمان و زمین و خانه‌ها و هرچه در شهر بود همه را دیدم، آن‌گاه به من فرمود: « می‌خواهی این گونه باشی و در روز قیامت در سود و زیان با مردم شریک گردی؟ یا آن‌که به حال اول برگردی و بدون بازداشت به بهشت روی؟» گفتم: می‌خواهم، همان‌گونه که بودم برگردم.

امام باقر (علیه‌السلام) بار دیگر دست بر چشم او کشید، و چشمان او به حال اول بازگشتند.

ابوبصیر، این جریان را برای «ابن ابی عمیر» یکی از شاگردان ممتاز امام (ع) نقل کرد، ابن ابی عمیر گفت: « من گواهی می‌دهم که این حادثه حق و راست است، چنان‌که روز، حق است.»

همسران و فرزندان امام باقر (ع)
امام باقر (ع) دارای هفت فرزند (پنج پسر و دو دختر از چهار همسر) بود، به نام‌های:

۱ـ امام صادق (ع)

۲ـ عبدالله بن محمد ( که مدرشان « ام فروه» دختر قاسم بن محمد بن ابی‌بکر است.)

۳ـ ابراهیم

۴ـ عبدالله ( مادرشان «ام حکیم» دختر اسید بن مغیره ثقفی است، این دو برادر در دوران کودکی از دنیا رفتند.)

 ۵ـ علی

۶ـ زینب( که مادرشان کنیز بود.)

۷ـ ام سلمه ( که مادر او نیز کنیز بود.)

کتاب هایی که باید بخوانید

ردیف

حضرت امام محمد باقر(علیه السلام)

دانلود کتاب

مؤلف

۱

با امام باقر علیه السلام در سایه قرآن ——————

۲

  تاریخ زندانی ائمه (امام محمد باقر علیه السلام)

احمد حیدری

۳

  چهل داستان و حدیث از زندگانی باقر العلوم(علیه السلام)

عبدالله صالحی

۴

 سیره پیشوایان – زندگانی امام باقر علیه السلام

مهدی پیشوائی

۵

  زلال معرفت (پژوهشى در زندگانى امام محمد باقر علیه السلام )

محمد باقر طاهرى

۶

  با امام باقر علیه السلام در سایه قرآن

  سید علیرضا جعفری

۷

  عصر ظهور در کلام امام باقر علیه ‏السلام

—– کریم حیدرى نهند

۸

  شکافنده حقیقی علوم ——————

وصیت امام(ع)

شیخ کلینى در کتاب کافى به سند خود از امام رضا (ع) روایت کرده است که امام باقر (ع) به هنگام احتضار فرمود: هنگامى که به‏‌درود حیات گفتم زمین را برایم بشکافید و قبرى مهیا کنید پس اگر به شما گفتند براى رسول خدا (ص) لحد بوده است، تصدیق کنید.

نگارنده: این فرمایش بدان دلیل بوده است که امام باقر (ع) شکافتن زمین را از برخى جهات بهتر مى‌‏دانسته اگر چه فضیلت لحد بالاتر بوده است.

کلینى به سند خود از امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمود:

پدرم هر آنچه از کتب و سلاح و آثار و امانات انبیاء در نزد خود داشت، به من به ودیعت ‏سپرد. پس چون لحظه وفاتش فرارسید به من گفت: چهار شاهد فرابخوان. من چهار تن از قریش را دعوت کردم که یکى از آنان نافع مولاى عبد الله بن عمر بود. پس به من فرمود:

«بنویس این چیزى است که یعقوب فرزندانش را بدان وصیت کرد که اى فرزندانم خداوند دین را براى شما برگزید، پس نمیرید مگر آنکه تسلیم رضاى خداوند باشید. »و وصیت کرد محمد بن على به جعفر بن محمد و به وى فرمان مى‏‌دهد که او را به جامه بردى که هر جمعه در آن نماز مى‌‏خواند کفن کند و عمامه‏‌اش را بر سرش بندد و قبر او را چهار گوش و با فاصله چهار انگشت از زمین بلندتر قرار دهد و در موقع دفن بندهاى کفن او را باز کند. سپس به شهود فرمود: بازگردید خداوند شما را رحمت کند!امام صادق (ع) گفت: به پدرم گفتم: اى پدر!در این وصیت چه بود که بر آن شاهد طلب کردى؟فرمود: پسرم!خوش نداشتم پس از من با تو به نزاع برخیزند به این بهانه که به تو وصیت نکرده‏‌ام و مى‏‌خواستم بدین وسیله حجت و دلیلى براى تو قرار داده باشم. در حقیقت امام (ع) مى‏خواست به این وسیله همگان بدانند که جعفر بن محمد (ع) ، وصى و جانشین و امام بعد از اوست.

کلینى در کافى به سند خود از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: پدرم روزى در ایام بیماریش به من گفت: پسرم گروهى از قریشیان ساکن مدینه را بدینجا فراخوان تا آنها را گواه بگیرم. من نیز چنین کردم. پس امام در حضور آنان به من فرمود: اى جعفر هنگامى که من دنیا را وداع گفتم مرا بشوى و کفن کن و قبرم را چهار انگشت‌‏بالاتر از زمین قرار ده و بر آن آب بپاش. چون گواهان رفتند به پدرم عرض کردم: اگر مرا (در خلوت هم) به این کارها امر مى‏‌کردى، انجام مى‌‏دادم. چرا درخواستى تا عده‏اى را به عنوان شاهد به نزدت بیاورم؟ فرمود: پسرم مى‏‌خواستم با تو نزاع نکنند. (یعنى در امامت و خلافت از پس من با تو نزاع نکنند و بدانند که تو وصى منى) .

کلینى در کافى به سند خود از امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمود: پدرم در وصیتش نوشته بود که وى را در سه جامه کفن کنم. یکى رداى جمره‏اى او بود که در روز جمعه با آن نماز مى‏‌خواند و دو پیراهن دیگر. پس به وى عرض کردم: چرا اینها را مى‏‌نویسى؟فرمود: مى‌‏ترسم مردم با تو از در نزاع وارد شوند و بگویند او را در چهار یا پنج جامه کفن کن اما تو به گفتار آنان راه مرو. عمامه خودم را بر سرم بند و البته عمامه را جزو کفن محسوب مکن بلکه عمامه از چیزهایى است که بدن را به آن مى‏‌پوشانند.

شیخ کلینى در کافى به سند خود نقل کرده است که امام باقر (ع) وصیت کرد که هشتصد درهم براى برگزارى مراسم سوگوارى او اختصاص دهند و این کار را از سنت مى‏‌دانست. زیرا پیامبر(ص) مى‏‌فرمود: براى خاندان جعفر طعامى فراهم آرید، آنان نیز به وصیتش عمل کردند.

 

شهادت امام باقر (ع)

امام باقر (ع) پس از عمرى تلاش در میدان بندگى خدا و احیاى دین و ترویج‏علم و خدمات اجتماعى به جامعه اسلامى، در روز هفتم ماه ذو الحجه سال ۱۱۴ رحلت کرد.

در سال رحلت و شهادت آن حضرت آراى دیگرى نیز وجود دارد.دسته‏اى از مورخان سال ۱۱۷  و بعضى سال ۱۱۸  و گروه اندکى سالهاى ۱۱۶  و ۱۱۳  و ۱۱۵ و ۱۱۱  را یاد کرده‏اند، اما بیشترین منابع تاریخى سال ۱۱۴ را متذکر شده‏‌اند.

منا

شمع عشق بهترین هدیه برای یک دوست آموزش کوچک کردن شکم پس از زایمان بصورت تصویری و کامل

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







           

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا من را با عنوان وبلاگ وحید جنتی و آدرس http://vahidjam.lxb.ir/ لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک من در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.